گوهر و صدف(حجاب)
گوهر و صدف (حجاب)
از نظر اسلام زن به منزله گوهر ارزشمندیاست که باید در گوهر حجاب حفظ و از چنگ صیادان هوسران در امان باشد
ضرورت پوشش اسلامی در قرآن
"حجاب" یکی از دستورات الهی است که در قرآن کریم، به طور صریح در آیات متعددی مطرح شده است و از آنجا که سلامت جامعه و بهداشت روانی خانمها حتی بهداشت روانی مردان در گرو این مطلب است این موضوعی است که باید از زاویههای مختلف به آن پرداخت و همچنین حکمتها و قوانین و احکام آن بیان شود.
خداوند متعال در آیه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان میدهد از چشم چرانی اجتناب کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ ؛ [ای پیامبر] به مردان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار برای پاکی و پاکیزگیشان بهتر است و خداوند بدانچه میکنند، آگاه است».
خداوند متعال فلسفه این آموزه را نظافت و پاکی روح میداند و بر خلاف اهل جاهلیت قدیم و جدید - مانند «برتراند راسل» که این ممنوعیت را یک نوع محرومیت و اخلاق بیمنطق و به اصطلاح «تابو» (تحریمهای ترس آور رایج در میان ملل وحشی) میداند - میگوید: این پوشش به منظور طهارت روح بشر از اینکه پیوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بیندیشد،(1) واجب شده است. سپس در آیه بعد میفرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ [ای پیامبر] به زنان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان حفظ کنند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسریهای خویش را به گریبانها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوشها پوشیده باشد و پاهاشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان میکنند، معلوم شود. ای بندگان مؤمن، همه به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید».
در این آیه خداوند تعالی، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش میدهد: پوشیدگی سر و گردن؛ پوشاندن زینتها.
«خُمُر» جمع «خِمار» و به معنای روسری و سرپوش(2) است. «جیوب» از واژه «جیب» به معنای قلب و سینه و گریبان است.
(3) در تفسیر مجمع البیان چنین میخوانیم: زنان مدینه اطراف روسریهای خود را به پشت سر میانداختند و سینه و گردن و گوشهای آنان آشکار میشد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسری خود را به گریبانها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد. (4)
برخی ادعا میکنند، حجاب به معنای مقابله با برهنگی را قبول داریم؛ ولی در هیچ جای قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است؛ نا درستی این سخن آشکار است؛ زیرا، با چشم پوشی از گفتار ابن عباس و نیز شأن نزول آیه، این واقعیت که زنان مسلمان حتّی قبل از نزول این آیه موهای خود را میپوشاندند و آشکار بودن گردن و گوش و زیر گلو و گردنشان تنها مشکل به شمار میآمد، تردیدناپذیر است. در آیه از رو سری سخن به میان آمده است، باید پرسید: آیا روسری جز آنچه بر سر میافکنند و موها را میپوشانند، معنایی دارد. افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدد وارد شده است.(5) اگر قرار باشد مانند برخی از صحابه یا گروهی روشنفکر مآبان جدید فقط به قرآن اکتفا کنیم، در کشف جزئیات ضروریترین احکام مانند رکعات نماز نیز ناکام میمانیم.
در خصوص «زینت» پرسشی مهم مطرح است. آیا مفهوم آن واژه «زیور» فارسی (زینتهای جدا از بدن مانند جواهرات) را نیز در بر میگیرد یا تنها آرایشهای متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل میشود.؟(6) در پاسخ باید گفت: حکم کلی آن است که خودآرایی و خودنمایی در مقابل نامحرم ممنوع است.:
آیهی مهم دیگر در مورد حجاب آیهی 59 سورهی احزاب است که میفرماید:
"یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَلبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً"
"ای پیامبر به خانمهای خودت و دختران خودت و زنهای مومن بگو ـ یعنی این حکم هم برای خانوادهی پیامبر هم برای زنهای مومن است ـ این چادر یا روسری بلندی که خانمها روی سر میاندازند و لباسشان را به خودشان نزدیک کنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سرزده توبه کنند) خدا همواره آمرزندهی رحیم است."
به عبارت دیگر میفرماید: خانم محترم به صورت نامناسب از خانه خارج نمیشود مثلاً با همان لباس داخل خانه خارج نمیشود بلکه یک لباس اضافی دارد مثل چادر، که وجه کامل حجاب است یا مثلاً مانتوی بسیار مناسب با روسری بلند، که وقتی از خانه خارج میشود کاملاً معلوم است که این خانم عفیف و پاکدامن است. و در حقیقت به این صورت شخصیت خودش را به نمایش میگذارد.
و ادامهی آیه میفرماید: "ذلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ" این حجاب بهتر و نزدیکتر است به اینکه شناخته بشوند، یعنی انسانهای لا ابالی و هرزه و دگر آزاری که در جامعه وجود دارند و احیاناً مزاحم خانمها میشوند، اگر خانمی را با حجاب کامل ببینند دیگر طمع نمیورزند و متوجه میشوند که این زن پاکدامنی است. بنابراین آیه میفرماید فایده و حکمت رعایت حجاب این است که افراد شناخته میشوند، و کسی دیگر آنها را اذیت نمیکند.
بنابر آنچه از آیه بدست میآید اگر خانمی حجابش را رعایت کرد، در جامعه به عنوان زنی پاکدامن شناخته میشود و از برخی مشکلات و خطرات محفوظ میشود از این رو حجاب "محدودیت" نیست بلکه "مصونیت" است و با رعایت حجاب "بهداشت روانی" جامعه تأمین میشود، و علاوه بر این که خود خانمها از آرامش روانی برخوردار میشوند برای مردان جامعه هم این آرامش را به ارمغان میآورند، و دست و چشم طمع ورزان آلوده را هم کوتاه میکنند و از طرفی باعث تحکیم خانوادهها میشود و از تزلزل نظام خانواده جلوگیری میکند.
البته طرز صحبت و چگونگی راه رفتن و ... نیز بخشی از حجاب به معنای وسیع کلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشی را دارد که پوشش زن دارد و عدم رعایت آن نیز برآیندی چون برهنگی در پی دارد.ازاینرو قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را که در رفتار دختران شعیب بیان میکند همان «حیا» و وقار است.
فلسفه حجاب:
درست است که حجاب، در ظاهر محدودیت زن را نشان میدهد; اما واقع و روح مسئله، حکایت از محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع و همچنین سلامت جامعه و حفظ آن از لجنزار فساد است. به طور کلی; فلسفة حجاب از چهار جهت قابل بررسی است:
1 ـ آرامش روانی: زیرا آزادی معاشرتهای بیبند و بار، هیجانها و التهابهای جنسی را زیاد میکند. از سوی دیگر، غریزه جنسی نیز غریزهای نیرومند است که هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکشتر میشود. افزون بر این، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه انجام نشدنی است و دست نیافتن به آنها منجر به اختلالات روحی و روانی میشود. لذا اسلام راه فساد جامعه را از سرچشمه میبندد. یعنی نگاه که اولین واسطة ارتباط زن و مرد است، باید کنترل شود. به مرد میگوید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ...»(7)به زن هم میگوید: «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ ... »(8) یعنی زن و مرد نباید چشم چرانی کنند و نباید به قصد لذت به هم نگاه کنند، و یک وظیفه خاص نیز برای زن دارد; و آن این که خود را از مردان بیگانه بپوشاند.
2 ـ استحکام پیوند خانواده: اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهر را محکم میسازد و به هر یک از طرفین این اعتماد را میدهد که او تنها کسی است که مورد عنایت و علاقه شریک زندگی خود قرار دارد. . بیتردید کانون خانواده با اموری چون توجّه به لباس و بدن و روی و موی و انگشت نما شدن و مشخصتر معرفی کردن خود، پیوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدین امور و فراموش کردن اهداف خانواده و نیازهای برتر، پایههای خانواده را متزلزل میسازد .
3 ـ استواری اجتماع: ارتباط حساب نشده و بیبند و باریها، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند. اسلام با فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی زن و تحصیل او مخالف نیست. ولی با آلوده کردن محیط کار و فساد مخالف است. لذا در اجتماعی که حریم بین زن و مرد رعایت نشود، رکود فعالیتهای اجتماعی و انحطاط اخلاقی خواهد بود.
4 ـ ارزش و احترام زن: زن از نظر عاطفی و تأثیر پذیری، همیشه بر مرد تفوق دارد. لذا با رعایت حریم بین خود و مرد باعث حفط ارزش و موقعیت خویش میشود. اسلام تأکید دارد که هر اندازه زن متینتر و با وقارتر باشد، احترامش افزوده میشود.
5ـ حجاب و مسؤولیت پذیری : زنانی که در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیکر خود به چیزی نمیاندیشند، هرگز نمیتوانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت کنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن که خود به دلیل ناتوانی یا شانه خالی کردن از انجام دادن مسؤولیتهای فردی باز میمانند، با روحیه و وضعیت بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد میسازند. بر این اساس، بازدهی فعالیتهای خانوادگی و اجتماعی را کاهش میدهند و حتّی دقّت عمل را دچار اختلال میکنند؛ به عبارت دیگر، این افراد خود ناتوان میمانند و دیگران را نیز از انجام دادن تعهدات و مسئولیتهاشان باز میدارند. تحقیقات گسترده و به ویژه پژوهشهای میدانی، حاکی از افت تولید و کاهش سطح کیفیت در مراکز آلوده به افراد بیحجاب، بر درستی این سخن گواهی میدهد.